درباره وبلاگ


با سلام.خیلی ممنونم از اینکه لطف کردین و این وب رو مطالعه میکنین. امیدواریم تونسته باشم نظر و رضایت شما رو جلب کنم فقط نظرای قشنگتون میتونه من رو در ارائه وبلاگ بهتر یاری کنه. مرسی



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 233
بازدید کل : 32507
تعداد مطالب : 94
تعداد نظرات : 31
تعداد آنلاین : 1



love
چهار شنبه 29 خرداد 1392برچسب:, :: 12:20 ::  نويسنده : morteza

بعضی وقتا تو دعوا فقط باید نگاه کنی.


سکوت کنی.

فحشاشو بده و بهونه هاشو به جون بخری.

تموم که شد بغلش کنی و اروم در گوشش بگی:

با من نجنگ.من دوست دارم عشقم

 

 



چهار شنبه 29 خرداد 1392برچسب:, :: 12:11 ::  نويسنده : morteza

اینقـבه قشنگــــے، عاشــــــــــــق کسي باشي که روحشـــم خبر نداشته باشه !!!

خــيلي شـيـريـنـه کـــــــه يــواشکي عـــــــاشــــــقانــه نگاهش کنی و

توی دلت بگی خیلی دوستت دارم.....!!



چهار شنبه 29 خرداد 1392برچسب:, :: 12:7 ::  نويسنده : morteza

سلام خوبین ؟

خیلی خیلی ممنونم که لطف میکنید و این وب رو مطالعه میکنید و ی خاهش هم از همتون دارم : این که دوستای گلم با نظراتون من رو برای هر چ بهتر مدیریت وبلاگ خودتوتن (www.end.love.loxblog.com) یاری کنیدضمنا خیلی خیلی خیلی خوشحال میشم ک اگه کمی و کسری توی وبلاگ بود بهم بگید.

بازم از حضور گرمتون خیلی خیلی خیلی خوشحالم و متشکر

morteza

 



چهار شنبه 29 خرداد 1392برچسب:, :: 11:31 ::  نويسنده : morteza


گاهی هیچکس نیست تا باهاش درد دل کنیم ....

دلت میخواد با یکی حرف بزنی ..... درد دل کنی 


اونوقت یه چیزی ته دلت بهت میگه :


با اونی که اون بالاست حرف بزن 


ناخود آگاه رو میکنی سمت آسمون 


میگی خدایا ................


 



سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, :: 20:4 ::  نويسنده : morteza

و از دردی كه افتادست بر جانم چه می دانی؟
دلم تنها تو را دارد ولی با او نمی مانی
تمام سعی تو كتمان عشقت بود در حالی
كه از چشمان مستت خوانده بودم راز پنهانی
فقط یك لحظه آری با نگاهی اتفاق افتاد
چرا عاقل كند كاری كه بازآرد پشیمانی؟



سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, :: 20:4 ::  نويسنده : morteza

گفتمش : دل می خری ؟

برسید چند؟

گفتمش : دل مال تو، تنها بخند !

خنده کرد و دل زدستانم ربود

تا به خود باز آمدم او رفته بود

دل ز دستش روی خاک افتاده بود

جای بایش روی دل جا مانده بود



سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, :: 20:3 ::  نويسنده : morteza

آمدی وه كه چه مشتاق و پریشان بودم
تا برفتی ز برم صورت بی جان بودم
نه فراموشیم از ذكر تو خاموشی بود
كه در اندیشه اوصاف تو حیران بودم
بی تو در دامن گلزار نخفتم یك شب
كه نه در بادیه ی خارمغیلان بودم
زنده می كرد مرا دم به دم امید وصال
ورنه دور از نظرت كشته هجران بودم
به تولای تو در آتش محنت چو خلیل
گوییا در چمن لاله و ریحان بودم
تا مگر یك نفسم بوی تو آرد دم صبح
همه شب منتظر مرغ سحر خوان بودم
سعدی از جور فراقت همه روز این می گفت
عهد بشكستی و من بر سر پیمان بودم



سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, :: 20:1 ::  نويسنده : morteza

باز دل آسمان گرفته....

بغضش را با تمام وجود حس میکنم

از آن بغضهاست که اگر بشکند ویران می کند

خوش به حال آسمان که گهگاه بغض دارد و گهگاه ویران میکند

آسمان نمی داند که دل من تا ابد بغضی دارد که یارای شکستن ندارد



سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, :: 20:1 ::  نويسنده : morteza


دلم یه قایق می خواد پر از ارامش
یه قایق که بره و بره و تن سردمو با خودش ببره
تا جایی که همه دنبالم بگردن و دلشون واسم تنگ شه
بگن اگه بود میزاشتیم اون گلای تو باغچرو اب بده
من حالا یه قایق پیدا کردم ولی یه مشکل داره
قایق ارامش من پارو نداره!!!!!!



سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, :: 20:0 ::  نويسنده : morteza


بـہ تَرَکـ هاےِدیوار کہ ریز میشومـ...
تـازه میـفهمم؛
سـر بـه شـا نہےکَسے داشتنـ
و
احساسـ تنهایـے کردنـ ؛
عجیب مَعنے میـدهد ...
دیـوار همـ که باشے؛
ترکـ بـر میدارےوَقتے
سـر بـه شـانہ ات داشتہ
باشـند و بـه حسابتـ نیـاورند ...